ماجرای ورود خون های آلوده و داستان زندگی احمد قویدل | یکی از قربانیان خون آلوده را تماشا کنید
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۵۶۲۵۴
همشهری آنلاین: مستند سینمایی «قویدل» با موضوع پرونده خونهای آلوده در دهه 60به کارگردانی علیفراهانیصدر و تهیهکنندگی سعید الهی در دومین روز از جشنواره سینماحقیقت در حالی اکران شد که توانست بیشترین مخاطب را از آن خود کند؛ مستندی که بهگفته کارگردانش، سوژهاش در زمان اوایل شیوع کرونا در ایران به ذهن وی رسید و بعد از پژوهشهای فراوان به شخصی به نام احمد قویدل رسیدند و بعدها توانستند این مستند را بسازند؛ مستندی که به نقش مهم حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در پیگیری پرونده خونهای آلوده اشاره دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شیوع کرونا ، جرقهای برای تولید
علیفراهانیصدر، کارگردان مستند «قویدل» به همشهری میگوید: اوایل شیوع کرونا در ایران بود که همهجا اخبار ضدونقیضی میشنیدیم. اینها سبب شد به یاد داروها و خونهای آلودهای که در دهه60 وارد ایران شد، بیفتم و تصمیم گرفتم روی این پرونده کارکنم.
آن زمان با آرش خلیلی صحبت کردم و او کار پژوهش را شروع کرد. در میانه کار با نام «احمد قویدل» مواجه شدم که این نام بارها در پروسه پژوهش دیده میشد. در نهایت تصمیم گرفتیم که با او ارتباط بگیریم. چند جلسه برگزار شد و طی این جلسات، وی پرونده را به شکل کامل تعریف کرد.
کنش آدمها در مقابله با بحران
کارگردان مستند «قویدل» در ادامه با عنوان این مطلب که تصمیم گرفتیم وارد زندگی شخصی قویدل شویم، یادآور میشود: وقتی اتفاقی در یک برهه زمانی میافتد، بحرانی که ایجاد میشود، میآید و میرود و این آدمها هستند که در این بحرانها مهم میشوند. کنش و واکنش انسانها در مواجهه با بحران مهم میشود. در این داستان احمد قویدل برایمان جذاب شد. همان موقع نوشتن داستان وی را شروع کردیم. فراهانی همچنین ادامه داد: ابتدا احمد قویدل یک گفتار طولانی با نویسنده و پژوهشگرمان داشت و بعد از این گفتوگوها زمانی را برای صحتسنجی کار گذاشتیم و متوجه شدیم تمام ریز اطلاعات و صحبتهایی که شده صحت دارد و پروسه تولید را شروع کردیم.
مسئله تهیهکنندگی در مستند پیچیده است
علیفراهانیصدر درباره حضور تهیهکنندگان در این نوع مستندها میگوید: برای یافتن یک تهیهکننده خیلی سختی کشیدیم. یکوسال نیم طول کشید تا بتوانیم یک تهیهکننده پیدا کنیم. خوشبختانه آقای سعید الهی پذیرفت؛ قبلتر سر یک پروژه با الهی آشنا شده بودیم. وقتی که پذیرفت با مرکز گسترش وارد مذاکره شد و کار را کلید زدیم.این مستندساز در پاسخ به این سؤال که پرداختن به اینگونه موضوعات در مراحل تولید سخت میشود،شما چقدر توانستهاید از عهده مشکلات بربیایید؟ توضیح میدهد: پیدا کردن تهیهکننده برایمان خیلی سخت بود. وقتی با تهیهکنندگان وارد مذاکره میشدیم با شنیدن موضوع، تهیهکنندگی پروژه را قبول نمیکردند و عنوان میشد چرا باید این نوع پروندهها را زنده کنیم؟ اما سعید الهی کار را پذیرفت. تجربه همکاریای که داشتیم خیلی خوب بود. راستش، اوضاع تهیهکنندگی در صنف ما خیلی پیچیده است، اما آقای الهی کار را پذیرفت و پای کار ایستاد. بهنظرم او یک تهیهکننده واقعی است. در طول تولید میدانست کجا ورود کند و کجا دست ما را باز نگه دارد. همین تهیهکنندگی حرفهای ایشان باعث شد که کار را پیش ببریم و حتی با ممیزی هم مواجه نشدیم.
دشواریهای ساخت مستند
از دیگر موضوعاتی که کارگردان «قویدل» به آن اشاره میکند، نوع مستندسازی است که در سالهای اخیر صورت گرفته؛ مستندهایی که سعی میکنند زمان حال را درنظر بگیرند و رجوع به گذشته برای سازندگان سخت بهنظر میرسد.
علیفراهانیصدر میگوید: بهنظرم میان مستندسازی ژورنالیستی و مستندسازی سینمایی تفاوت وجود دارد. بهطور حتم نمیخواهم ارزش مستندسازی ژورنالیستی را زیر سؤال ببرم، اما کسی که مستند-فیلم میسازد باید از این مدل کار فاصله بگیرد.
موضوع مستندسازی باید دغدغه خود مستندساز باشد. هرقدر تلاش کنیم که موضوع دغدغهمان باشد کار خیلی بهتر میشود. معمولا مستندسازان دست روی سوژههایی میگذارند که در زمان حال در جریان هستند و میتوانند با دوربین خود موضوع را دنبال کنند یا موضوع مربوط به گذشته است و آرشیوهای زیادی از آن وجود دارد. ما در پرونده خونهای آلوده با موضوعی مواجه بودیم که در گذشته اتفاق افتاده بود و آرشیو زیادی در دسترس نبود.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: سینمای مستند جشنواره فیلم و سریال ایرانی علی فراهانی صدر خون های آلوده تهیه کنندگی احمد قویدل تهیه کننده قوی دل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۵۶۲۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی با آلاحمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نگذاشت
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ در شیراز زاده شد. او سومین فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت بود. دوره ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه انگلیسیزبان مهرآیین گذراند.
در سال ۱۳۱۶ اولین مقالهاش را با نام «زمستان بیشباهت به زندگی ما نیست» در نشریهای محلی چاپ کرد. در سال ۱۳۱۷ به تهران آمد و مدتی در شبانهروزی آمریکایی تهران ساکن شد و آموزش زبان انگلیسی را پی گرفت. بعد در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.
در سال ۱۳۲۰ بهعنوان معاون اداره تبلیغات خارجی در رادیو تهران استخدام شد. علیاکبر کسمایی و احمد شاملو از همکاران او در رادیو بودند. سیمین دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۲ از کار رادیو کنارهگیری کرد و در روزنامه ایران مشغول به کار شد. از این زمان به بعد، او با نام مستعار «شیرازی بینام» برای نشریات مختلف مقاله نوشت و ترجمه کرد.
در ۱۳۲۷، اولین کتاب خود را با نام «آتش خاموش» نوشت. این اثر نخستین مجموعه داستانی بود که به قلم زنی ایرانی چاپ شد. داستانهای این مجموعه با نقدهای منفی بسیاری مواجه شد. در ۱۳۲۸ با مدرک دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و یک سال بعد با جلال آلاحمد، نویسنده و مبارز اجتماعی مطرح آن سالها ازدواج کرد. این ازدواج تا مرگ نابههنگام آل احمد در سال ۱۳۴۸، بهمدت ۲۰ سال دوام داشت.
همزمان با سالروز تولد سیمین دانشور در گزارشی به مرور زندگی این نویسنده پرداختیم که مشروح آن در ادامه میآید؛
تحصیل در آمریکا
دانشور در شهریور ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی از مؤسسه فولبرایت به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در رشته زیباییشناسی تحصیل کرد. در این سفر نامههایی که بین او و جلال رد و بدل شد که بعدها در کتابی به نام «نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد» توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد. در مدت تحصیل در آمریکا «باغ آلبالو»، دشمنان چخوف»، «بئاتریس آرتور شنیتسلر» و «رمز موفق زیستن» دیل کارنگی را هم ترجمه و منتشر کرد.
بازگشت به ایران و ادامه کار نویسندگی
دانشور در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و در هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران مشغول تدریس شد. سپس مدیریت مجله نقش و نگار را پذیرفت و «کمدی انسانی» سارویان و «داغ ننگ» ناتانیل هاتورن را ترجمه کرد.
در ۱۳۳۷ کتاب «همراه آفتاب» نوشته هارولد کورلندر را ترجمه و منتشر کرد. تا اینکه در سال ۱۳۳۸ بهعنوان دانشیار کلنل علینقی وزیری در رشته باستانشناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران مشغول به کار شد. کار تدریس او در دانشگاه تهران تا بیست سال بعد، یعنی سال ۱۳۵۸ که از دانشگاه تهران بازنشسته شد، ادامه یافت.
در سال ۱۳۴۰، دومین مجموعه داستان خود با نام «شهری چون بهشت» را منتشر کرد. دانشور، همراهِ همسرش جلال آلاحمد، عضو کانون نویسندگان ایران بود. و در نخستین انتخابات، فروردین ۱۳۴۷ بهعنوان رئیس کانون نویسندگان ایران برگزیده شد. در تیر ۱۳۴۸ رمان «سووشون» را منتشر کرد که مشهورترین رمان او است و تا به حال به هفده زبان ترجمه شدهاست. بسیاری از منتقدان این اثر را یکی از ماندگارترین آثار ادبی فارسی میدانند. دو ماه بعد از انتشار «سووشون»، در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، جلال آلاحمد درگذشت.
دانشور در سال ۱۳۵۱ کتاب «چهل طوطی» را منتشر کرد. این کتاب ترجمهای است از مجموعهای از حکایتهای هندی که لین یوتانک، نویسنده چینی، در کتابی به نام The Wisdom of Indiaجمعآوری کردهاست. این کتاب که تنها همکاری آلاحمد و دانشور به حساب میآید که توسط انتشارات موج به چاپ رسید.
در سال ۱۳۶۱ کتابی را به نام «غروب جلال» را منتشر کرد. این کتاب از دو بخش تشکیل شدهاست: بخش اول کتاب، با نام «شوهرم جلال» در سال ۱۳۴۱ و در زمان حیات آلاحمد نوشته شدهاست. دانشور این کتاب را با وصف آلاحمدِ نویسنده آغاز میکند، افکار و ویژگیهای اخلاقی او را از منظر خود توصیف میکند و به جنبههای فردی، اجتماعی و سیاسی زندگی او میپردازد. بخش دوم کتاب، تقریباً بیست و یک سال بعد نوشته شدهاست. در این بخش، دانشور خاطره روز درگذشت آلاحمد را روایت میکند. نام کتاب، از همین بخش دوم گرفته شدهاست.
در سال ۱۳۷۲، اولین کتاب از سهگانه سیمین دانشور، به نام «جزیره سرگردانی» منتشر شد که به دغدغههای روشنفکران ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ میپرداخت. در ۱۳۷۶ مجموعه داستان «از پرندههای مهاجر بپرس» با همکاری نشر نو و نشر کانون چاپ شد. در سال ۱۳۷۸ یادنامه جلال آلاحمد توسط علی دهباشی منتشر شد که گفتوگویی مفصل با دانشور را شامل میشد. جلد دوم تریلوژی دانشور، «ساربان سرگردان»، در سال ۱۳۸۰ را چاپ کرد.
دانشور در گفتوگو با ناصر حریری گفتهاست او و جلال آلاحمد هر چه مینوشتند، به هم نشان میدادند اما او هرگز اجازه نمیداده جلال در نوشتههایش دست ببرد. همچنین دانشور هیچگاه از نثر آلاحمد که دستکم سه دهه یکهتاز میدان نویسندگی بود، تأثیر نپذیرفت و زندگی مشترک در شیوه نگارش او اثر نگذاشت و استقلال خود را حفظ کرد.
درگذشت
سیمین دانشور در ۳۰ تیر ۱۳۸۶ بهعلت مشکلات حاد تنفسی در بیمارستان پارس تهران بستری شد. با بستری شدن او شایع شد که وی درگذشتهاست اما این خبر تکذیب شد. او در ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ با تشخیص تیم پزشکی از بیمارستان پارس مرخص شد. دانشور پس از یک دوره بیماری آنفولانزا، عصر روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ برابر در ۹۰ سالگی در خانهاش در تهران درگذشت. قبر سیمین دانشور در قطعه هنرمندان بهشت زهرا است.
الهام قاسمی
کد خبر 6089822 الناز رحمت نژاد